نظرخواهی گزارشگران از فعالین سیاسی درباره اوضاع کنونی
لطفا برای آشنائی خوانندگان سایت خود را معرفی نمائید
پاسخ: کمیته حمایت از جنبش اعتراضی مردم ایران درمونیخ
www.demokratie-iran.blogspot.com
azadi.novin@gmail.com
اعتراضات خیابانی که از نزدیک به یک سال پیش شروع شد امروزه بطور محسوسی فروکش کرده است و یا به تعبیری شکل عوض کرده است و در مناسبتهای مختلف انجام میپذیرد. بطور کلی و درحال حاضر وضعیت این جنبش عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ: مبارزه مردم ایران ادامه خواهد داشت زیرا ریشه آن در فقدان عدالت اجتماعی، عدم امنیت، نفی حقوق دموکراتیک و نقض حقوق بشر در ایران است. فروکش جنبش به علت رهبری سازشکار آن، یکسان نبودن درجه پیگیری شرکت کنندگان در آن، ترکیب طبقاتی آن و جدائی آن از جنبش طبقه کارگر است به مثابه یگانه طبقه ای است که به تحقق کامل دموکراسی اعتقاد دارد و تنها در این تحقق کامل است که به حقوق خود دست می یابد. این جنبش نخستین جنبش توده ای بعد از انقلاب است که بیشتر در شهرهای بزرگ و بویژه تهران محدود شد. بنظر ما جنبش در پی تجربه اندوزی و جمع بندی از کمبودهای خویش است. این جنبش آتش زیر خاکستر است و در طی زمان عمیقتر و گسترده تر خواهد شد.
آیا خشونت اعمال شده از سوی حاکمان در برابر اعتراضات مسالمت آمیز مردم که منجر به کشته شدن دهها نفر و صدها زخمی و بازداشتی دیگر شده است میبایستی همچنان و همواره با پاسخی مداراطلبانه روبرو گردد؟
پاسخ: قهر مامای جامعه کهن برای تولد جامعه نوین است. قهر همیشه موتور تاریخ بوده است.تمام دستآوردهای بشریت از انقلاب اسپارتاکوس تا انقلاب کبیر فرانسه، روسیه ، چین، ایران در انقلاب مشروطیت و در بهمن و در سراسر جهان نقش مهمی ایفاء کرده است. اگر ملتهای مصر، الجزایر، اندونزی، ویتنام و... به قهر انقلابی در مقابل قهر ضد انقلابی حاکمیتها و نیروهای استعمارگر متوسل نمی شند چهره تاریخ چهره قرون وسطی بود. قهر مردم همیشه عکس العمل آنها در مقابل قهر حاکمیتهای ارتجاعی بوده و خواهد بود. تقبیح قهر، حمایت از حاکمیتهاست ،ولی قهر، قهر فردی و قهرمانان نیست، قهر قهر طبقات وسیع مردم و توده های انسانی است.
بنظر شما پاشنه آشیل جمهوری اسلامی کدام است؟ آیا با تمرکز مبارزات مردمی بر نقطه ضعفهای رژیم میتوان نتایج موثرتری حاصل کرد؟
پاسخ: چشم اسفندیار رژیم جمهوری اسلامی بی اعتمادی به توده مردم است. این است که نمی خواهد بفهمد نیروی اصلی، سرچشمه قدرت هر دولتی حمایت مردم است. رژیم بر خلاف آغاز انقلاب که حمایت توده ای داشت از مردم می ترسد. هر آنچه باعث بسیج مردم، ارتقاء آگاهی آنها شود برای رژیم خطرناک است. افشاءگری در مورد فساد، تبعیض، دزدی، تجاوز، شکنجه ، نفی حقوق دموکراتیک، دخالت در زندگی خصوصی مردم، فقدان امنیت و... نقاط ضعف این رژیم است که به وی صدمه زده وی را به انزوا می کشاند. ولی در این مبارزه باید توجه داشت که نباید ما با امپریالیستها و صهیونیستها همخوانی پیدا کنیم زیرا در آن صورت اعتماد مردم را از دست می دهیم. باید حفظ منافع ملی را با مبارزه دموکراتیک پیوند زد. هر کس دشمن رژیم جمهوری اسلامی است دوست مردم ایران نیست. نه عربستان سعودی، نه امارات متحده عربی، نه جمهوری آذربایجان، نه ترکیه، نه آمریکا، نه اروپا و روسیه هیچکدام دوستان مردم ایران نیستند.
کاستی های جنبش خیابانی کدامند؟
پاسخ:جنبش خیابانی دورنما ندارد، جنبش خیابانی تاکتیک ندارد، رهبری ندارد، شعارها متضادند، اهداف چندگانه اند، جنبش همه چیز و تئوری هیچ چیز است. اعتراض برای نفس اعتراض و نه کسب قدرت سیاسی، راه مقابله با قهر و تشکل نیروهای حاکمیت را پیدا نکرده است. این جنبش به علل فوق فرسایش می یابد.
نقش ایرانیان خارج از کشور در حمایت از مردم را چگونه دیدید؟
پاسخ:نقش ایرانیان در خارج نیز متفاوت است. نیروهای انقلابی و مترقی به شعارهای درست تکیه کرده آنها را تقویت نموده و بازتاب می دهند. آنها خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی با دورنمای انقلابی هستند. متاسفانه نیروهای انقلابی و مترقی ایران به علت کمبود امکانات از تفرقه برخوردارند و نتوانستند سازمانی سراسری برای حمایت از مبارزات ایجاد کنند. بهمین جهت در سطح شهرهای مختلف فراوان ولی پراکنده اند. برعکس نیروهای ارتجاعی فورا سازمانهای جهانی آفریدند که سرنخ در دست خودشان بود و می خواستند و می خواهند از سایر نیروها به عنوان سیاهی لشگر تبلیغاتی استفاده کنند. “سازمان های مستقلی“ هستند بیکباره سلطنت طلب از کار در آمدند و بسیاری از اعضاء سالم خویش را حیرت زده کردند. سلطنت طلبان شعار “جمهوری ایرانی“ را تبلیغ نمی کنند چون تودهنی به سلطنت است. هواداران سلطنت هوادار تحریم ایران و تجاوز به ایرانند این است که هر حرکت انحرافی که دست تحریم ایران و تجاوز به ایران را به بهانه حضور جمهوری اسلامی باز بگذارد مورد تائید قرار می دهند.
تا کنون صدها شعار از سوی معترضین به جمهوری اسلامی طرح شده است. کدامیک از شعارها را گویای سطح مبارزات مردمی میدانید؟
پاسخ: بنظر ما هنوز نمی توان شعار معینی را گویای سطح مبارزات مردم دانست. شعار مرگ بر خامنه ای و پاره کردن تصاویر خامنه ای و خمینی نشانه آن است که سمت و سوی جنبش در تحول کنونی خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و استقرار یک جمهوری غیر مذهبی است. شعارها در عین حال نشانه بی اعتمادی به رژیم و اینکه این رژیم ظرفیت تحول و تغییر را ندارد و سرنوشتش مانند رژیم پهلویست. مردم از یک رژیم مذهبی بیزارند. شعارهای رای مرا پس بده بیان سطح مبارزه مردم نبود و نیست. تنها یک شعار کوتاه مدت تاکتیکی برای کشیده شدن به عرصه مبارزه بود و زود هم به فراموشی سپرده شد. تائید سرکوبها و تقلب در انتخابات که البته همیشه انتخابات تقلبی بوده است بخش مهمی از مردم را به سمت نفی کامل رژیم کشید. شعارهای ما میگیم شاه نمی خوایم خامنه ای رهبر میشه خط کشی روشنی با رژیم گذشته است. بنظر ما جنبش رادیکالتر می شود و سطح جنبش در جهت نفی تمامیت رژیم ارتقاء می یابد. شعار جمهوری اسلامی آری ولایت فقیه نه که خواست رفرمیستهاست برای مردم دلچسب نیست.
صرفنظر از اینکه شما بعنوان مخاطب این نظرخواهی خود را در محدوده فعالین چپ تعریف میکنید یا نه – جایگاه جنبش چپ را در جنبش عمومی مردم کشورمان چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ:کمیته ما یک تشکل دموکراتیک است که در بر گیرنده همه نیروهائی است که اصول کمیته ما را پذیرفته اند. باین مفهوم البته نمی تواند ضد چپ باشد. در ایران یک گرایش وسیع به سمت چپ وجود دارد. زمینه قدرت گیری چپ در یک شرایط دموکراتیک بسیار زیاد است. ولی همه این چپ که خواهان تحقق عدالت اجتماعی است، الزاما کمونیست نیست، سردرگم است. پراکنده است، از مفهوم چپ درک روشنی ندارد. تشکل ندارد و بهمین جهت تاثیراتش در جنبش محدود است. یک سازمان قدرتمند کمونیستی که مورد اعتماد مردم باشد در ایران وجود ندارد. در طیف وسیعی که خود را چپ می دانند حتی هستند جریانهائی که چپ نیستند و خود را در میان چپ جا کرده اند و از طریق اینترنت و امکاناتی که در اختیار دارند به اعمال نفوذ مشغول اند. حتی هواداران سیاستهای ضد میهنپرستی که از تجاوز آمریکا به عراق و افغانستان و.. حمایت می کنند خود را در صفوف چپ وارد کرده اند. این است که چپ به علت این دسیسه ها و سرکوبها، به علت انحرافات جهانی و سقوط شوروی، به علت سردرگمی با مشکلات عدیده روبروست. بیرون آوردن این نیروی بالقوه معتقد به عدالت اجتماعی از زیر نفوذ این مارهای خوش خط و خال کار بسیار سخت و پرمخاطره است ولی ناشدنی نیست. در جنبش کنونی بدلایل برشمرده نقش چپ بسیار ضعیف بود و بنظر می رسد به علت سرکوبهای شدید سالهای اخیر در آینده نزدیک نیز این ضعف پابرجا باشد.
طیف رهبری کننده این جنبش را چگونه معرفی میکنید؟
پاسخ: رهبری جنبش در دست اصلاح طلبان بود. رهبرانی که می خواستند به اصلاحات در چارچوب رژیم برای نجات آن بپردازند. آنها خواست بیرون جهیدن از این چارچوب را نداشته و ندارند. بن بست آنها نیز در همین است. راه بیرون رفت از این تضاد طرح سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در تمامیت آن است.
جمهوری اسلامی در پی اعدام بسیاری از دستگیرشدگان اعتراضات اخیر است و در امتداد آن تصفیه حساب با بسیاری که قبل از آغاز این اعتراضات در بازداشت بسر میبرند. چگونه میتوان کشتار زندانیان سیاسی را متوقف کرد؟
پاسخ:تنها با فشار مراجع بین المللی از یک طرف و ایرانیان خارج از کشور از جانب دیگر می توان بر رژیم فشار وارد آورد. در عمل باید یک اتحاد عمل سراسری از نیروهای انقلابی و مترقی که خواهان آزادی، دموکراسی، استقلال، عدالت اجتماعی و جمهوری در ایران هستند بوجود آورد که این مبارزات را سازمان دهد و بر مراجع بین المللی تاثیر بگذارد و آنها را تحت فشار قرار دهد. ما بیک نیروی مستقل ایرانی نیاز داریم. نیروهای خارجی که در سازمانهای غیر دولتی و بشردوستانه جمعند همیشه می توانند به عنوان ابزار سیاسی قدرتهای جهانی مورد سوء استفاده قرار گیرند. متاسفانه امروز حمایت از حقوق بشر بیک ابزار سیاسی بدل شده است. حتی جرج بوش و نتانیاهو هم هوادار حقوق بشر شده اند. اگر ما نتوانیم بیک شکل معین همکاری دست پیدا کنیم خطر اینکه استقلال خویش را در عمل از دست دهیم فراوان است. ولی عرصه دیگری برای فشار بر رژیم وجود ندارد
آیا ناگفته ای دارید؟
پاسخ:بنظر ما باید در مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی مرزها را با دشمنان مردم ایران روشن ساخت. این امر موجب جلب اعتماد مردم ایران خواهد شد. باید با امپریالیستها، صهیونیستها، سلطنت طلبان، دشمنان استقلال ایران مرز بندی کرد. باید کسانی را که حقوق بشر را بر اساس قومی تقسیم می کنند افشاء کرد و نشان داد که حقوق بشر تجزیه بردار نیست. باید روشن کرد که مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه علیه اسلام نیست. مذهب امر خصوصی مردم ایران است. مذهب را نمی شود با صدور یک فرمان و کارزار توهین و تحقیر از میان برداشت. مذهب را باید از دولت و آموزش جدا ساخت.
با سپاس از شما
گزارشگران
www.gozareshgar.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر